جایی برای حرف های نگفته !

وقتی حرف هایت را کسی نباشد که بخواند و بشنود و بداند ، این صفحه ی چند اینچی می شود همدمت ! حداقل او دست رویت بلند نمی کند !

جایی برای حرف های نگفته !

وقتی حرف هایت را کسی نباشد که بخواند و بشنود و بداند ، این صفحه ی چند اینچی می شود همدمت ! حداقل او دست رویت بلند نمی کند !

آخرین مطالب

نمیدونم چمه از چی ناراحتم و پرخاش میکنم

اما میدونم یه حس بد تومه

یه حس از مخلوط شدن غم و پرخاش و سردرگمی و حقارت 

حسی که داره خفم میکنه

حسی که باعث میشه حرف هایی به زبون بیارم که دست خودم نیست

چون حرف هام تو دست خودم نیستن ، حساب دل هایی هم که شکستم از دستم در رفته ...

کینه و نفرت تو حرف هام بدجوری خودنمایی میکنه مادامی که من یک دخترم و تمام آدم های روی زمین از یک دختر به سن من انتظار ناز و ادا دارند و من فقط نیش میزنم و نیش میزنم و نیش میزنم ...

میگن عقرب وقتی دورش آتیشه ، خودش خودشو نیش میزنه میکشه

پس چرا زهر من به خودم فقط تو جهت بدتر شدنم موثره ؟!

کاش میتونستم بخوابونم زیر گوشم

مثل قدیم ها سرمو بکوبم به دیوار

خودمو بزنم

بکشم

اما ...

اما حالا همون رو هم نمیکنم ... 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۷

نظرات  (۱)

چقدر مثل من هستین شما،منم مدام دیگران رو ناراحت میکنم،خیلی زود از دستشون ناراحت میشم،البته منم مثل شما از این کارام خوشم نمیاد و فکر کنم این نشانه ی خوبیه چون احتمالا اولین قدم ها برای مبارزه با این اخلاقِ
پاسخ:
نه ...
ما مثل هم نیستیم
تو این دنیا هیچ دو نفری شبیه هم نیستن 
چون دنیا منحصر به فرده
حتی شبیه خلقیاتمونم نیستیم
فقط بهشون نزدیکیم
یا می خوایم نزدیک شیم
یا سعی می کنیم نزدیک شیم !
و تنهایی من ...
نزدیک تر از هر چیزی
که این نزدیکی آزار میده ..
تمام وجود رو
 که زبان دیگه در دهان نمی مونه به صبر !
مطمئنا اولین قدم شناخته ...
اما شناخت اطرافیان شاید قدم بزرگی باشه
اما بزرگترش جرات مقابله و ارادشه !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">