جایی برای حرف های نگفته !

وقتی حرف هایت را کسی نباشد که بخواند و بشنود و بداند ، این صفحه ی چند اینچی می شود همدمت ! حداقل او دست رویت بلند نمی کند !

جایی برای حرف های نگفته !

وقتی حرف هایت را کسی نباشد که بخواند و بشنود و بداند ، این صفحه ی چند اینچی می شود همدمت ! حداقل او دست رویت بلند نمی کند !

آخرین مطالب

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

لذت بخشه که دستتو حلقه کنی دور گردن اونی که مجبوری بهش بگی مامان و هی حلقه رو تنگ تر کنی

هی دست و پا بزنه

هی کبود شه

اونقدر تنگش کنی که دیگه دست و پا نزنه

سفید شه

سرد شه

و تو سر خاکش

برقصی !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۲۹

هر روزتو با یه فکر بیدار شی ،

با یه عشق بیدار شی

با یه امید ...

فکر کشتن مادرت

عشق خفه کردن مادرت

و امید مردن مادرت

آدمی به امید زندس 

و من هم

به امید !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۲۸

این وبم مثل بقیه وب هایی که این چنین ساخته شدند و یا حذف شدند و یا متروک افتادند یه گوشه ...

این وبم قرار بود جای تمام احمق های اطرافم رو پر کنه ...

تا چقدر با در و دیوار و گل و بوته حرف بزنم ...

آدم نیاز داره شنیده بشه ...

حتی اگه این وب توهم شنیده شدن رو هم بهم بده قشنگه ،

شیرینه ....

اینکه بتونی از نفرت درونیت برا یکی بگی قشنگ و شیرینه ...

و بتونی هر وقت که حرف بی مورد زد اون ضربدر بالای صفحه رو بزنی از اونم شیرین تر ...

از این منجلاب برای یکی بگی و زندگی گندتو شرح بدی تا شاید خودت آرووم شی ...

هر بار نمیدونم چرا از این وب دور میوفتم

هر بار تا مرگ می رم و هر بار ....

این بارم تنهایی هام منو کشوندند به اینجایی که بعد ماه ها صفحشو باز کردم و دیدم نه نظری و نه ...

نه ؛ 

گدایی نمی کنم

زندگی خیلی وقته یادم داده گدایی نکنم که دیگران جای محبت نفرت تو کاسه ام میزارن و بس ... 

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۲۷