جایی برای حرف های نگفته !

وقتی حرف هایت را کسی نباشد که بخواند و بشنود و بداند ، این صفحه ی چند اینچی می شود همدمت ! حداقل او دست رویت بلند نمی کند !

جایی برای حرف های نگفته !

وقتی حرف هایت را کسی نباشد که بخواند و بشنود و بداند ، این صفحه ی چند اینچی می شود همدمت ! حداقل او دست رویت بلند نمی کند !

آخرین مطالب

تموم

جمعه, ۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۴۰ ب.ظ

یکی

دوتا

هرچند تا 

هرچند تا خواب آور که خوردی

مهم اینه

قراره بخوابی

آرووم

عمیق ..

جای رد شدن قرصا تو گلوم میسوزه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۰۵

نظرات  (۶)

مواظبت نیستی، نه؟
پاسخ:
اون روز من مواظب خودم نبودم
اما
خدا خوب حواسش بهم بود
۰۶ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۳ سلام سلام
خواهر گلم اگه اجازه بدین میخوام در مورد یه موضوعی نظرتون رو بدونم،اگه تمایل داشتین تو همین پست اعلام آمادگی کنید
پاسخ:
خوشحال میشم ممنون
۰۷ آذر ۹۵ ، ۱۸:۲۵ سلام سلام
سلام
ممنونم که حاضر شدین جوابمو بدین
فکر کنم شما هر دو یا سه روز یکبار سر میزنین به خاطر همین من یک بار امشب ساعت ده سر میزنم تا جواب سوالی که پایین مطرح میکنم رو بگیرم یا اگه نبودین روز چهارشنبه ساعت 9 شب سر میزنم
اما سوالی که الان میخوام جواب بدین اینه که یه زمانی تعیین کنید تا من اون موقع حاضر باشم و سوالم رو بپرسم
پیشاپیش ممنون
پاسخ:
سلام
ده 
امشب :) 
ممنون 
۰۷ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۳ سلام سلام
سلام
شرط اول برای سوالم اینه که من شما رو قضاوت نمیکنم و لطفا شما هم منو قضاوت نکنید و اگه میخواید که بدونید که چرا این سوال رو از شما میپرسم هم دلیلم اینه که با وجود اینکه نبوغ بالایی رو تو کلام شما میبینم،یه تاریکی خاصی هم تو کلامتون هست،برام جالبه که یا واقعا خیلی سختی تو زندگی کشیدین که به نظرم اینطوریه یا اینکه زندگی رو خیلی سخت میبینین،اما داشتم میگفتم که برام جالبه که چطور یه انسان که انقدری فکر بازی داره که کلامش اینطور شیواست چطوری تو یه همچین تاریکی ای مونده و راهی به سمت روشنایی و امید پیدا نکرده
اما سوالم
خیلی دوست دارم بدونم تو نگاه شما "زندگی" و "مرگ" چه معنایی دارن و چه رابطه ای بین این دو تا میبینید؟
لطفا ضمن جواب به من بگید که چقدر وقت دارم
پاسخ:
و علیکم السلام
قضاوت در حیطه ی وظایف و یا اختیارات من و شما نیست ! ما خیلی چیز ها رو نمی دونیم و در مقابل شاید یک دهم مسئله رو بدونیم ... 
در ابتدا کلامم و جوابتون رو دوست دارم با این جمله آغاز کنم که جز این جواب که جواب خود اوست ، جوابی بالاتر و بهتر نیست که لاحول و لاقوه الابالله العلی العظیم
هیچ تغییر و تیرویی جز به اراده ی او نیست ... 
انسان نفخ ذات الهیه ، اگر این رو بتونه بفهمه ، فکرش میشه جایگاه نزول قدم های بارانی خدا . من مدعی فهمیدن این مسئله نیستم چراکه این مسئله در وادی محدود زمین و دنیای فانی نمی گنجه و فهم صد درصدیش برای هیچ کسی مقدور نیست مگر به اذن او . تو این دنیا هیچ چیز رو بطور صد درصدی نمیشه گفت غیر ممکنه چراکه گرداننده ی این دنیا ، ممکن کننده ی تمام غیر ممکن هاست . من نبوغ در فکرم ندارم ، من ابتدا عدم بودم ... تمام ما ابتدا عدم بودیم و اگر حرفی هست که امروز برای گفتن داریم به واسطه ی اون شرح صدریه که بخاطر خواست خود خدا بهش داده شده که رب اشرح لی صدری ... 
هر بار هم این جمله رو میشنوم بیش از پیش شرمنده اش میشم و میخوام سر به سجده بزارم و بلند نشم هرچند که این هم کمه ... 
خداوند متعال خودشون می فرمایند که لایکلف الله نفسا الا وسعها یعنی من هیچ کسی رو جز به اندازه ی تواناییش تکلیف نمی کنم و خودشون هم عالم الغیب و الشهاده هستند پس طبیعیه شاید چیزی که از دید من سخته ، از دید شما و ظرف وجودیتون بسیار سهل و آسان باشه 

چون میدونم انتظار کشیدن چقدر سخته این قسمت رو می فرستم اما در حال تایپ ادامه ی جواب هستم . با رفرش کردن صفحه میتونید ویرایش جواب رو ببینید . 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنیای ما دنیای تعجبه ... شیوایی کلام هم دست من نیست و دست اون دستیه که روی دستمه و گرماش متجلی میشه توی کلمه ها هنگامی که می نویسم یا حرف میزنم ...
پاک نیستم
نه 
اصلا
اما چون پاک نیستم این رو حس می کنم چرا که اون عزیزان بسیار کریمند . 
و در وهله ی بعد خانوادم ... 
درسته ازشون گاهی شاکیم و خیلی چیز ها می نویسم اما خیلی مدیونشونم خیلی ...

زندگی و مرگ
سوال ، سوال خیلی گسترده ای هست و میشه از ابعاد بسیاری بررسیش کرد چراکه بسیار انسان هایی رو داریم که در اطراف ما قدم می زنند ، نفس می کشند و تمام شاخصه های فیزیولوژیکی و زیستی حیات رو دارند اما زندگی ندارند ! گاهی خیلی چیز ها در وادی علم محدود ما گنجونده نمیشه . 
مرگ و زندگی نسبی هستند 
تو رحم مادر ما زندگی پیدا کردیم و زمان به دنیا آمدن ما در رحم مردیم و در این دنیا متولد شدیم . این دنیا هم تنها یک رحم بزرگتر از رحم مادره که مرگ ما ازش متنهی به تولد در یک رحم بزرگتر و جاودانه ... 
این یک بعد جریانه
بعد دیگه خود آدم ها هستند  مادامی که تنفس رو دارند اما زندگی ندارند ! زندگی به نفس کشیدن و خوردن و خوابیدن نیست . زندگی طول مدتیه که ما اثری از خودمون در این دنیا به جا میذاریم
چه خوب که میشه جهت مثبت 
و چه بد که میشه حرکت معکوس و منفی ...
عمر صد ساله رو خیلی ها داشتند اما در همین عمر صد ساله زندگی پنج ساله رو هم نداشتند ! 
چه بسا ما در بسیاری از ادعیه میخوایم تا خدا عمر طولانی و با عزت بهمون بده که طویل بودن عمر به تنهایی کفایت نمی کنه ! لاک پشت هم سیصد سال عمر میکنه و گاها او از ما مفیدتره چرا که حداقل داره سبحان الله میگه تمام عمرش !
در هر صورت طوعا و کرها ما تسلیم مشیت الهی هستیم ...
خودمون رو داریم رسوا می کنیم تو این زمانی که در اختیارمون گذاشته شده ! 
یه عده سربلند
یه عده سر به پایین انداخته !
مرگ هم گاهی در خلال زندگی رخ میده
این دنیا صرفا برای ریاضت کشیدن نیست چراکه حلال های این دنیا برای استفاده و لذت بردنه تا اون ریاضته تحملش آسون بشه
پس زندگی خلاصه میشه در مفید و مفرح بودن !
زندگی اینجایی داره زندگی اونجایی رو شکل میده ..
مرگ زمان هایی که ما بیهوده ازشون استفاده میکنیم ، مرگ در زندگی ...
مرگ رو بصورت بارز و ظاهری همه هر روز مشاهده می کنیم ، خواب ...
اما خواب در خلال زندگی و بیداری رو خیلی ها نمی بینند چراکه بیداری با هوشیاری بسیار فرق داره ..
این تنها بخشی از جواب بود ...


+ احساس می کنم املام داره تحلیل میره !
+ میتون رشته و مقدار تحصیلات مباحثم رو بدونم ؟!
متشکر 
۰۷ آذر ۹۵ ، ۲۲:۲۴ سلام سلام
فکر میکنم که نیستین،اگه بخوام خوشبین باشم،احتمالا در حال نوشتن هستین و شاید به خاطر این یه خورده طولانی شده،به همین خاطر من ساعت ده و چهل و پنج دقیقه دوباره سر میزنم،
اگه هم بخوام که بدبین باشم احتمالا حال نداشتین و نتونستین که بیاین که در این صورت ازتون خواهش میکنم که جوابمو بدین من بازم سر میزنم تا ببینم جوابم چی بوده
فقط خواهشی که ازتون دارم اینه که اون چیزی که بداهه به ذهنتون میرسه رو به عنوان جواب بنویسین،آمشب رفتم داروخونه که مسواک بخرم،اولین مسواکی که آورد و گفت قیمتش فلان قدره و تا میخواست که بره سراغ معرفی مسواک بعدی بهش گفتم که من همینو برمیدارم و گفت چه زود!
فکر کنم یکم تعجب کرد،در حالی که اگه دلیل منو میدونست شاید تعجب نمیکرد
اما دلیل من چی بود؟
یکی اینکه اگه با مسواکهای دیگه آشنا میشدم و هر کدوم رو که انتخاب میکردم،با اولین مشکلی که برای مسواکم پیش میومد،حسرت میخوردم که چرا اون یکی رو برنداشتم و دلیل دیگه ای که داشتم هم این بود که چیزی که اول معرفی کرده به احتمالی بهترین گزینه ای بوده که ناخودآگاهش میخواسته که به من معرفی کنه
پاسخ:
بسیار بسیار شرمندم
حواسم بهتون بود و هر قسمت رو تایپ می کردم براتون ارسال می کردم و گوشزد می کردم تا با رفرش کردن مجدد صفحه ، پاسخ ویرایش شده رو بخونید .
بسیار شرمندم
متاسفانه در انتها که منتظرتون بودم متوجه شدم اصلا تایید نکردم :|
بسیار شرمندم
خیلی
ببخشید از گیجی مطلقم !!!

حال نداشتن معنا نداره ، من براتون احترام قائلم چراکه شما هم برای تک تک نوشته هام احترام قائلید و براشون زمان می گذارید 
ممنون ... 

با احترام مخالفم با نظرتون
من جای شما بودم نمونه های دیگه رو میدیدم ، اطلاعات و شرح کاملی از هر کدوم می گرفتم و در نهایت با یک مشورت کوتاه و مفید و مختصر با فرد واجد شرایط ( دکتر داروخانه ) به یک نتیجه ای می رسیدم که بعد ها ازش پشیمون نمی شدم چراکه میدونستم نهایت استفاده رو از وقت ، نعمت ها ، شرایط ، عقل ، اختیار ، نظر مفید و قابل استناد اطرافیان کردم فلذا کوشیدم در جهت حفظ نعمت بزرگ دندان با تمام وجود ... !
مسواک خریدن هم نمونه ی کوچکی از این دنیا و وقایشه !


فکر می کنم دارید من رو می سنجید !
۰۸ آذر ۹۵ ، ۰۶:۱۵ سلام سلام
نه املاتون تحلیل نمیره و اتفاقا از دید من که همش رو درست نوشتین ولی یه نکته ی ظریف پشت این قضیه هست،اونم اینه که من به یه جایی از املای شما گیر دادم و شما وقتی مخاطب من قرار میگیرین مواظب املاتون هستین،واقعا چرا؟
در مورد مشخصات من هم بله که میتونید بدونید،راستشو بخواین خودم میخواستم قبل از شروع صحبت کامل معرفی کنم که بنا به دلایلی این کار رو نکردم و آخر حرفم هم خواستم بگم که اگه لازم دونستید بگید تا خودمو معرفی کنم که بازم بنا به همون دلایل نگفتم،اما نگاه که میکنم میبینم که خوب شد،حالا فقط چیزایی که خودتون میخواید بدونید رو جواب میدم
من اهل بجنوردم و از رشته ی ریاضی و فیزیک وارد دانشگاه تربیت معلم مشهد شدم و تو رشته ی حرفه و فن درس خوندم و کاردانی گرفتم و برای کارشناسی هم تو رشته ی تاسیسات حرارتی و برودتی که یکی از شاخه های مکانیک بود ادامه تحصیل دادم(تو دو دانشکده فنی و مهندسی مهاجر اصفهان و منتظری مشهد)دیگه هم ادامه تحصیل ندادم چون نیازی به این کار نمیدیدم
راستی من برای دو نظری که گذاشتین حرفایی دارم که چون الان ساعت شیشِ و من خیلی خوابم میاد میخوام بخوابم و تا ساعت 8 شب میپرسمشون ولی الان لازم دو تاشون که مهمن رو بگم
اول اینکه ناراحت نباشید چون من زیاد منتظر نشدم و در مورد جمله ی آخری باید بگم که راستشو بخواین تا حدودی هم دارم میسنجمتون ولی اصل مطلب اینه که بالا هم اشاره کردم،شما ویژگیهایی دارین که تا حدودی منحصر به فردن و خیلی برام جالبه که بعضی مسائل رو از نگاه شما ببینم
دوم اینکه نگاه شما به زندگی (اینکه اسمی از مرگ نمیارم،گویای نگاه من به زندگی و مرگ)شایسته ی تحسین و تقدیر و ستایشه(من گاهی به معنای کلماتی که به کار میبرم دقت میکنم و صرفا برای جور شدن آهنگ کلام نمیگمشون،این سه کلمه ای که آخر گفتم هم به معناشون دقت کردم و برای جور شدن قافیه نگفتم)
پاسخ:
همیشه مراقب هستم جز مواردی که برآشفته هستم !
پس هنوز به وجب سوم علم نرسیدید ... 
انسان ذاتا تشنه ی داناییه ... پس ...
سوالات و حرفهام رو قورت میدم چون الان در شرایطی نیستم که بتونم ...
از سنجش خوشم نمیاد !
چه ویژگی هایی مثلا ؟!
متشکر اما لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم ... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">